بسم الله الرحمن الرحیم و صل الله علی محمد و آله الطاهرین
__________________
یک ، دو ، سه .....انگار که این لحظه ها تمام شدنی نیستند
و نمی دانم که تا چند باید بشمارم
شاید که باز دوباره باور کنی مرا ....
من این دلتنگی را از پدرم به ارث برده ام
در آن هبوط .....
و هرگز فراموش نخواهم کرد که چگونه فرشتگان
با نگاه هاشان بدرقه ام میکردند ...
و تو .. و تو .. و تو .....
و من اما ، آسمان به آسمان هبوط می کردم .. هبوط می کردم
غلط نکنم ... پشیمان بودی از فرمان
گیرم که ، عزت خداییت مانع بود ؟! .............
نمیدانم .. نمیدانم .. فقط ، دلتنگم .. دلتنگم ..
خدایا ...
اینک آنقققدر گناه آورده ام که تو غفار باشی
و آنققدر پرده دری کرده ام که تو ستار باشی
و آنقدر بی مهری دیده ام .. بی وفایی دیده ام .. بی مرامی دیده ام..
که تو .. ودوود باشی .. کریم باشی .. رحیم باشی .. مهربان باشی..
لحظه هایم را پذیرا باش .. ..
یا غَفارُ یا سَتار ...
لحظه شماری میکنم .. یک ، دو ، سه ......
( امشب راهی شهر روشنی ها .. ، قم هستم ...)
بَلدَة طَیبة وَ ربُ غَفور
______________
بسم الله الرحمن الرحیم و صل الله علی محمد و آله الطاهرین
ــــــــــــــــــــ
یا علی ابن موسی الرضا ( ع )
بیاد اونجا تو حرم سر بکشه
میخوادش خسته از این نقش زمون
بیاد و یه نقش آخر بکشه
میدونم هیچی ندارم که برات
بیارم میون اون صحن و سرات
میخوام این دفعه بیام برات بگم
اومدم تنهای تنها به هوات
گوشه ی این دلمو تا بزنم
میون کبوترات پا بزنم
تا میان کبوترا پر بکشن
دلمو جای اونا جا بزنم
بعد از این این دل من مهمون توست
توی اون صحن و سرا . ایوون توست
هرجوری دلت میخواد پرش بده
دیگه این قلب منو فرمون توست
چاکر و مخلصتیم .. اوساکریم ..
چون که بین عاشقا ....... کبوتریم
حالا که این دلمون عشق رضاست
بیایید دوستا دیگه هیچجا نریم
میلاد مسعود امام هشتم مبارک
بسم الله الرحمن الرحیم و صل الله علی محمد و آله الطاهرین
___________________
هر بامدادی جان من سوی تو راهی میشود
با جان و دل می آید و با تو الهی میشود
خورشید می آید زتو کسب اجازت می کند
هر بامدادی ، بعد از آن بر دیده راهی میشود
چون نور می پاشد صباح از تو خجالت می کشد
بی نور تو جور و ستم بر ماه و ماهی میشود
هرگاه می خواهد قلم نقشی زند از روی تو
عشق است و پس سر میکشد از آن و گاهی میشود
عشق من است و ماه تو ، آه من و درگاه تو
آهی که در راهت کشم حقاً چه آهی میشود
تا آنکه جانم پرکشد آید به مصر عشق تو
این یوسف کنعان من هر دم به چاهی میشود
تنها نه آن محراب تو شد قبله گاه اهل دل
هر کس به تو رو می کند خود قبله گاهی میشود
****************
بسم الله الرحمن الرحیم و صل الله علی محمد و آله الطاهرین
____________
به زیر سقف این طاق زراندود
سحر بود و سحر بود و سحر بود
سحر بود و میان آسمان ها
خبر بود و خبر بود و خبر بود
خبر بود و جهانی در تماشا
نظر بود و نظر بود و نظر بود
نظر بود و تماماً در دعاها
اثر بود و اثر بود و اثر بود
"تو"را آنجا صداکردم در آنحال
"چه میشد ای خدا یارم اگر بود"
***********
بسم الله الرحمن الرحیم و صل الله علی محمد و آله الطاهرین
__________________
مناره ، مناره ، دو دست دعا
نیایش ، نیایش ، خدایا خدا
تمنا ، تمنا ، ببار از کرم
به مسجد،شبستان،به گلدسته ها
از آن رحمت بی حد و منتها
اذان می شود از مناره بلند
فرشته به سجده و شیطان سپند
زمین ، باغ جنت ، زمان همچو قند
شدآدم بهشتی و شیطان به بند
و دلهای مومن به سوی خدا
امام جماعت به راز و نیاز
نماز و نیایش ، به سوز و گداز
خدا،این منو این دو دست نیاز
و این جمع همراه من را تو ،باز
مگردان مگر آن که حاجت روا
و صفهای صف یک نفس باامام
خداگو خداگو ، به شوق تمام
که یکباره از غیب آید پیام
ندا میرسد " اُدخُلوُها سَلام "
و جانها درخشان به لطف و صفا
__ __ __
اگر جدم آدم پی سرنوشت
بهشتی چنان ، بادو گندم بهشت
دو صد شکر حق چون برایم نوشت
بهشتی چنین بهتر از آن بهشت
من و مسجد و شوق وصل و دعا
********
بسم الله الرحمن الرحیم و صل الله علی محمد و آله الطاهرین
{ اللهم عجل لولیک الفرج }
_________________
طایر قدس تو گر بر سر ما پر ریزد
هلهل شور و شعف از دو جهان برخیزد
صورت مهر تو گر بر دل ما جا گیرد
لشکر اهرمن از میهن جان بگریزد
غایب از دیده خدا را تو که هستی که چنین
یاد تو ولوله در پیرو جوان انگیزد
یاد شیرین تو و قلب من ای خسرو عشق
قصه ی شیر و شکر بود و چنان آمیزد
سر شد این عمر به هجران تو و می ترسم
کاسه ی صبر من ای سرو روان سر ریزد
دست کوتاه من و دامنش ای دل هیهات
روسیاهی که در آن شاخ جنان آویزد
*****************
بسم الله الرحمن الرحیم و صل الله علی محمد و آله الطاهرین
بادگیرها که اذان می گویند
و توفانهای کویری ، سجده می کنند بر سجاده های رمل
دلم می گیرد از این ابرهای بی باران
دلم می گیرد از این سایه های سرد
دلم می گیرد از این سایه های غریب
ببار ای ابر بی دریغ
__ لبهای کویر ترک خورده ست __
***
بادگیرها که اذان می گویند
و رملها که سجده می کنند بر افق
دلم می گیرد از این لحظه های غروب
دلم می گیرد از این لحظه های غریب
دلم می گیرد از این . . . . . . .
____ آنگاه ____
بادگیرها آرام می گیرند
توفانها آرام می گیرند
رملها آرام می گیرند
من ، اما ، نشسته ام اینجا
تا صبح ، تا فردا ، تا انتظار
بتاب ای تنها قرار صبح
شبهای کویر سرد است ..........
...............
بسم الله الرحمن الرحیم و صل الله علی محمد و آله الطاهرین
********* * **********
(با عذرخواهی از دوستان به جهت تعویض قالب
وبلاگ که به دلیل بعضی مشکلات فنی بوده است )
__امشب ..
__ از حراء تا آسمان ، راهی نیست ..
آسمان رنگیست .. لحظه ها رنگی . .
آسمان ،یکباره نازل می شود .. امشب ....
و ستاره ها فریاد میزنند ، اقرء .. دریاها فریاد می زنند ، اقرء ..
آسمان فریاد می زند .. جبرئیل ..
و پیامبر(ص) آرام میخواند . . .
و فرشتگان باز سجده می کنند بر آدم
و آرام آرام زمزمه می کنند :
««« خداوند . . از برای حبیب خود کابین بسته است »»»
و جبرئیل خاطره هایش را یکجا ورق میزند . . .
یا محمد(ص) . . . و ما ارسلناک الا رحمة للعالمین ....
و تو ای ، عشق اولین و آخرین. . ،
***************
بسم الله الرحمن الرحیم و صل الله علی محمد و آله الطاهرین
______ ___
میون جمعه ها چشمم کمونه
دلم از تیر غم دریای خونه
همین دانم که یارم آیو حتی
اگر یک جمعه از عالم بمونه
========
بسم الله الرحمن الرحیم و صل الله علی محمد و آله الطاهرین
________________
چه شادم من امشب ، من امشب چه شاد
گه گیتی به بخشش چه دستی گشاد
که بود این پسر وز تبار که بود
که این گونه دل در برش سر نهاد
جهان گشته میزان به میزان او
که بی او کم و کم از او شد زیاد
بر او گشته دنیای دانش مرید
و بر مردمان شاه مردان مراد
زمین می نشیند به اشک یتیم
و خیزد به هنگامه ی عدل و داد
دو دم بود تیغش که تا دم به دم
بریزد سر خیره چون برگ و باد
چو در آینه حق نمودار گشت
چه وهم و خیالی که در دل فتاد
که تا بوده او بود و تا هست هست
چنین گوهری مام گیتی نزاد
نجوشد مگر عشقش از جان من
و جز این نباشد نبود و نباد
چه شادم من امشب من امشب چه شاد
* * * * *