[ و جابر پسر عبد اللّه انصارى را فرمود : ] جابر دنیا به چهار چیز برپاست : دانایى که دانش خود را به کار برد ، و نادانى که از آموختن سرباز نزند و بخشنده‏اى که در بخشش خود بخل نکند ، و درویشى که آخرت خویش را به دنیاى خود نفروشد . پس اگر دانشمند دانش خود را تباه سازد نادان به آموختن نپردازد ، و اگر توانگر در بخشش خویش بخل ورزد درویش آخرتش را به دنیا در بازد . جابر آن که نعمت خدا بر او بسیار بود نیاز مردمان بدو بسیار بود . پس هر که در آن نعمتها براى خدا کار کند خدا نعمتها را براى وى پایدار کند . و آن که آن را چنانکه واجب است به مصرف نرساند ، نعمت او را ببرد و نیست گرداند . [نهج البلاغه]
 
سه شنبه 91 فروردین 8 , ساعت 2:0 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم و صل الله علی محمد و آله الطاهرین

فرق می کند

فرق میکند ،‌ نگاه با نگاه

فرق میکند ، خندیدن با خندیدن

فرق میکند ، اشک با اشک ، دست با دست

فرق میکند

تو به فرداهایت نگاه میکنی و من به گذشته ها

تو به امیدهای فردایت لبخند میزنی و من به امیدهای رفته

تو با آن دستهایت ، عروج میکنی و من برای آنکه نیفتم

تو با اشکهایت ....اما نه ، طعم اشکهامان که با هم بیگانه نیست...

میبینی؟

همیشه چیزی برای تفاهم  وجود دارد .

××××


شنبه 91 فروردین 5 , ساعت 3:0 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم و صل الله علی محمد و آله الطاهرین

 ... وقتی که مرغ مادر شکار میشود چون شکارچی که نمیتواند گرسنه بماند

وقتی که برگهای لطیف گل میان دیگها می جوشند چون بدون گلاب که نمیشود

وقتی بچه گربه ای در سرمای زمستان میلرزد چونکه اقتضای طبیعت است


وقتی که خانه ی همسایه ما راخراب میکنندچونکه در طرح توسعه شهریست (والمامور معذور)

وقتی که ناچار باید یکی از ماها بشکند .. یامن یا تو ..

وقتی که درمیان این لحظه های ناچار می ایستم

شکر می کنم .. که من خدا ، نیستم


<      1   2      

لیست کل یادداشت های این وبلاگ