سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند ـ تبارک و تعالی ـ، شخصی را دوست دارد که در میان جمعیّت، بی آن که هرزه درایی کند و ناسزایی گوید، شوخ باشد، با تفکّرش تنها شود، با عبرت ها خلوت گزیند، و با نماز، شب زنده داری کند . [امام باقر علیه السلام]
 
پنج شنبه 90 خرداد 5 , ساعت 9:22 صبح

بسم الله الرحمن ارحیم و صل الله علی محمد و آله الطاهرین

_________________

دب اکبر

دب اصغر

جدی

اژدها

عجب باغ وحشی ست ، این آسمان . .

بگو با من ، چقدر مانده است تا سپیده

و  کجاست آن " ستاره ی من "

در این رویای وحش . . . . .

_______________________


چهارشنبه 90 خرداد 4 , ساعت 1:53 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم و صل الله علی محمد و آله الطاهرین

_________ _________


شاید که تو پشت یکی از همین پنجره ها

 ایستاده ای و کوچه را نگاه می کنی

و من  پنجره ها را یک به یک ورانداز می کنم

آرام ، آرام ،

میدانی ، می دانی . . . ؟

آخرین پنجره . . همیشه مرا نگران می سازد . . . . .


              ____________


سه شنبه 90 خرداد 3 , ساعت 8:21 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم و صل الله علی محمد و آله الطاهرین

__________ __________

گل من شکوفه کرده توی باغ و توی بستون

توی دستای ستاره ، میون باغ و گلستون


گل یاس مهربونم که خودش عین بهاره

روشنیش مثل سپیده ، سپیدیش عین زمستون


شاخه ی یاسمو امشب می کشم رو بوم چشمام

تا دیگه کسی نتونه بچینه یکی شو از اون


هر زمون دلم می گیره به پای گُلاش می شینم

که با این بهار کوتاه ، چه دلم رو کرده حیرون


تا که این گُلای یاسم واسه من بمونه ، هرشب

میذارم رو دوش چشمام ، میبرم به طاق گردون


میشنوم عطر بهارو توی چشمون محبت

با یه عشق آسمونی توی کوچه های تهرون

_______________


شنبه 90 اردیبهشت 31 , ساعت 3:57 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم و صل الله علی محمد و آله الطاهرین

________________

کمی آرام تر قدم بردار

تار و پودم رشته های نازک رویاست

گره خورده در آن چاردیواری

و رنگم

اگر آبی اگر قرمز اگر زرد است

به رنگ خاطره باقیست

خاطری از دور ، خانه ای مهجور ، آن خم دیوار ،
دختری بیدار ،دار قالی پیش ، شانه ای در دست

که با مضراب انگشتان

باغهای آرزو را از عرش بر فرش می آورد

تا شاید روزی ،  از آن مرغان سرگردان

یکی بردار بنشیند

و بنشیند . . .

و اینک سالیانی بعد

همان خاطر ، همان احساس ولی با

دستهایی استخوانی ، لرزان . عینکی ته استکانی

سفره ی رویای خود را باز می بیند

باز می بیند

در خانه ی من . . خانه ی تو . . . .


<      1   2      

لیست کل یادداشت های این وبلاگ