بسم الله الرحمن الرحیم و صل الله علی محمد و آله الطاهرین
فال چای
هیچ فال چای شنیده ای ؟ فال چای همان فال قهوه است با این تفاوت که فال قهوه را آخرش می گیرند اما چای از همان اولش تورا میگیرد .
گاهی یک فنجان چای و یک حبه قند ، کافیست تا برایت یک دنیا خاطره همراه بیاورد . خصوصا آنکه حلقه های بخار هم از روی چایت بلند شوند . آنوقت است که دلت میخواهد همینطور آرام بنشینی و بنشینی و هی فکر کنی و فکر کنی ... تا آنکه بالاخره همه چیز سرد میشود .
یادش بخیر آن روزها هروقت مادرم تفاله ای رو چایش میدید ، میگفت که برایمان میهمان می آید و بعد شروع میکرد به شمردن تفاله ها .یکی .. دوتا .. بنده خدا همیشه فالش به مهمان هایی بود که می آمدند و Lمن فالم به مهمانی ست که دیگر نمی آید ...
بعضی چیزهاست که تنهایی لطفی ندارد . حریف میخواهد . رفیق میخواهد و چای یکی از آنهاست . در این موقع است که اگر تنها بمانی ،خاطره ها میشوند رفیق تو ، میشوند حریف تو .. و یکباره هجوم می آورند و خراب میشوند روی سرت . میشوند رفیقت ، میشوند حریفت .و تو میمانی با انبوهی از خاطره که برای ماندن یا رفتن از تو اجازه هم نمیخواهند...
آی کافی چی ! .. باز این چای من سرد شد برایم عوض میکنی؟