سفارش تبلیغ
صبا ویژن
و مردى از او خواست تا ایمان را به وى بشناساند ، فرمود : ] چون فردا شود نزد من بیا ، تا در جمع مردمان تو را پاسخ گویم ، تا اگر گفته مرا فراموش کردى دیگرى آن را به خاطر سپارد که گفتار چون شکار رمنده است یکى را به دست شود و یکى را از دست برود . [ و پاسخ امام را از این پیش آوردیم و آن سخن اوست که ایمان بر چهار شعبه است . ] [نهج البلاغه]
 
شنبه 94 اردیبهشت 19 , ساعت 1:22 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم و صل الله علی محمد و آله الطاهرین


تو که خندیدی

آینه هم خندید

گریستی

گریست

اما

خندیدی یا گریستی

من گریستم

&

لابلای خاطره ها

مدتیست دنبال غزلی میگردم

دلنشین

دوست داشتنی

خوش نقش

خوش قافیه

موزون

متین

خاطره انگیز

و بیاد ماندنی

میخواهم که با تو
       سِت بشود

&

شاید نخستین شعر را

برای تو

آینه ها گفتند

اما قبول کن

شعر من چیزی داشت

که آینه نداشت

هرچه من

بیشتر شکستم

تو

بیشتر دیده شدی ..

.



لیست کل یادداشت های این وبلاگ