سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اى اسیران آز باز ایستید که گراینده دنیا را آن هنگام بیم فرا آید که بلاهاى روزگار دندان به هم ساید . مردم کار ترتیب خود را خود برانید و نفس خود را از عادتها که بدان حریص است باز گردانید [نهج البلاغه]
 
پنج شنبه 90 اردیبهشت 8 , ساعت 9:22 صبح

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم
وصل الله علی محمد و آله الطاهرین

__ __ __ __ __ __ __

 

انگشتان من لخته لخته فرو میریزد

و تو هنوز می گویی واژه ها نمی شکنند!

نمی شکنند؟

پس چرا دستهای من درد می کند

انگشتانم می سوزد

چرا جمله ها داد می زنند

نقطه ها جیغ می کشند  . . . .

این کدام نقطه است که  پایان

 هیچ جمله ای نیست ..

نقطه هایی گیج

واژه هایی شکسته

جمله هایی بی انتها

و تو هنوز می گویی:

__ تو ، من ، او __

واژه هایی برای شکستن نیست ؟!

غرور یک جمله نمی شکند ؟!

پس چرا ثانیه ها هر لحظه تُردتر می شوند

چرا انگشتانم میان جمله ها تاب می خورند

چشمانم سیاهی می روند

. . . . . .

 

شب از نیمه گذشته است

 

 

سا عتها دوباره زنگ می زنند . . . . . 

 

 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ