• وبلاگ : مهاجر
  • يادداشت : در لحظه هاي رفتن اين دل بلاي من شد ...
  • نظرات : 7 خصوصي ، 25 عمومي
  • پارسي يار : 1 علاقه ، 1 نظر
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + يه نفر که تازه داره عاقل ميشه 
    بد نبود.آدما هرچي ميکشن از اين دله...اگر نبود خوبيها نبود باز اگر نبود بديها هم نبود.پس بايد باشد که باشند و نباشدها را بايد شست جور ديگر بايد ديد.رفتن دل از قفس دل دريايي مي خواهد انگار مرغ دريايي اين راز را فهميده که همش حوالي درياست!!!!
    پاسخ

    والا چي بگم.... براي رفتن بايد... يا دريا دل شد .. يا دل به دريا زد .... و تازه نميتوني هم كه دل به دريا بزني تا دل دريايي داشته باشي ...پس چه بايد كرد وقتي كه دل دريايي نداري؟:((( .. چه بايد كرد جز اينكه اميد به لطف خدا و تقدير داشته باشي..... شايدكسي پيدا بشه ، دستي پيدا بشه .... و تورو هل بده ....همين ....الان چيز ديگري ندارم كه بگم:((( ..جز اينكه از حضورتون و كامنتتون واقعا ممنونم ..لطف كرديد