• وبلاگ : مهاجر
  • يادداشت : شعرهاي سپيد مادرم ...
  • نظرات : 8 خصوصي ، 33 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3      >
     

    .
    .
    .
    پاسخ

    ســــلام..خير مقدم...معما گونه كامنت گذاشتيد ..دارم پيش خودم حلش ميكنم...:))))....ممـــممـــنونم....:)


    سلام جناب مهاجر گرامي...

    خيلي زيبا بود...دلنشينم بود:))

    پاسخ

    ســـــلام...نرگس خانم....مممنونم ...لطف كرديد...زيبا ديديد ...دلنشين خونديد...:)....بازم ..مممنونم......:)

    يادش بخير آن روزها


    پدرم شاعر بود ، مادرم عاشق


    مادرم که شاعر ميشد ، پدرم عاشق


    پدرم غزل ميگفت


    مادرم سپيد


    پدرم مثنوي ميخواند


    مادرم سپيد


    پدرم رباعي ميگفت


    مادرم سپيد


    تا آنکه درست نميدانم .. سيب بود يا گندم


    جاي قافيه ها را که گرفت


    مادرم رنجيد


    انگشتش سوزن خورد


    نمره ي عينکش عوض شد ..


    به زودي اما...


    پدرم برگشت


    قافيه ها برگشتند


    غزلها برگشتند


    اما شعرهاي مادرم ، ديگر سپيد نبود .......

    سلام...
    واقعـــــــــــــا عالي....چه کردين جناب مهاجر....خيــــــــــلي دلنشين....
    پاسخ

    ســــــلاام...چه بزرگوارانه......متفاوت ترين كامنت رو برام گذاشتيد ..يعني انتخاب كل شعر....واقعا چطوري تشكر كنم....واقعا مممنونم..نميدونم چي بگم..تــشــــــكــــر.....:)

    سلام جناب مهاجر خوبين؟

    درمقابل نوشته ي زيباتون فقط ميتونم سکوت کنم ....


    پاسخ

    ســـــــلام...خير مقدم...:)....خوش آمديد...تشكر از اون گلهاي زيباتون...همين حضورتون گل بود.... خوشحالم كه مقبولتون واقع شده...منهم چطور تشكر كنم .. جز سكوت...........
    سلا
    بسيار زيبا بود..
    لذت بردم... از خوندنش مانند نوشته هاي قبليتون بسيار لذت بردم
    موفق وشاد باشيد.

    پاسخ

    ســـــــلاام....بــــســـيـار ممــممــنونم.....از توجهتون...لطفتون هست.....هميشه مممنونم.....پاينده و پيروز باشيد....تشكر ......:)


    سلام....

    اما شعرهاي مادرم ديگر سپيد نبود.....

    خدا نکنه گندم و سيب جاي قافيه هارو براي کسي بگيره......

    پاسخ

    ســـــــلام.....خير مقدم ...خوش آمديد...لطف كرديد...بله درسته فرمايشتون اما اگر روزگار بگذاره....بازم مممنونم..تشكر....:)
    سلام.من که اصلا و ابدا از شعر سر در نميارم:(
    پاسخ

    ســــلام...نگيد اين رو حتما ميشناسيد....به هر حال نوشته هاتون و فيدهاتون رو ديده ام...مممنونم از حضورتون و عنايتتون...لطف كرديد....:)
    کاربر گرامي، سلام
    در تاريخ جمعه 25 فروردين 91 نوشته (شعرهاي سپيد مادرم ...) شما به فهرست نوشته هاي برگزيده در مجله پارسي نامه افزوده شده است. اميدواريم هميشه موفق باشيد.
    پاسخ

    ســــــلاام...مممنونم از عنايتتون و بسي خوشحالم كه مقبول افتاده....لطف كرديد ....متشكرم....پاينده و منصور باشيد..در امان حق.....:)
    سلام زيبا بود .
    پاسخ

    ســــــــلام....مممنونم از حضورتون ....زيبا ديديد .....متشكرم....:)....از اين لطفتون ..گلهاي زيبا ..بــــــســــي مممنونم.....متشكرم....:)


    کاش زودتر دنيا بگذره ...................

    اين چيزا برام ملموس بشه

    حوصله زندگي کردن ندارم.

    پاسخ

    ســـــــلام.....خدا نكنه...:(...خوش آمديد ...نميدونيد چقدر خوشحالم كرديد....:)...شما بايد حالا حالاها قلم بزنيد و ماها بخونيم و لذت ببريم.....باز مممنونم از حضورتون....:)
     <      1   2   3      >