پيام
+
امروز يه کار اداري داشتم رفته بودم خيابون ويلا . توي اون اتاق تو اداره چند تا خانم پشت ميزهاشون بودن بنده هم منتظر که يهو همه چي عوض شد . تو خانوما ولوله شد چن تايي پاشدن يه نفر رفت طرف پنجره ....منم هاج و واج که ديدم بله صداي بلندگو وانت داره از بيرون مياد : گوجه سبز داريم گوجه سبز . گوجه سبز ترد و خوشمزه گوجه سبز ....بله ديگه

*مهاجر*
94/3/1
*مهاجر*
حلول شعبان بر همگي مبارک . اين ماه مال خود خود ماست . مال ما شيعه ها اصلن کلش واس ماس ...شعبان مبارک
محدثه خانوم
=)
*زهرا.م
: دي
*مهاجر*
تازه يادم رفت بالا بنويسم . يکي از خانمها از اتاق رفت بيرون گمونم رفت بخره :)
تسنيم بانو
الان با اين فيد شما منم ياد گوجه سبز هاي تو يخچالمون افتادم:دي
*مهاجر*
البته ترديد جدي دارم که گوجه سبزها تا الان مونده باشن : دي
تسنيم بانو
خوشبختانه ب دليل تک و تنها بودن بنده در خانه بدون برادر گوجه سبزها از اساس واس منه و موجود بود:دي
غزل صداقت
خوب شد از پنجره ... : دي
حرف امروز من
خانم هستند ديگر (گل به خودي شد) :دي
*سحربانو*
بعد از اين قبل رفتن به اداره جات يه چندکيلو آلوچه بخريد و بريد:دي
تسنيم بانو
سحر تو نميخواي بياي مشد دوباره چاقاله بادوم بياري؟:دي
*مهاجر*
خانم تسنيم بانو ، خب اين يه استثناس که گوجه هاي منزلتون طول عمر پيدا کردن الان ميشه گفت گوجه سبزاتون جزو پيش کسوت ها هستن : دي / خانم صداقت احتمالا سابقه ش رو داشتن . پشت پنجره حفاظ بود که خانمها اونجا يه وقت خودشونو نندازن بيرون : دي / حرف امروز من . سرکار خانم ممنون از تاييدتون . بقيه هم ياد بگيرن /
*مهاجر*
خانم سحربانو .. الان ديگه چه فايده بايد ديروز ميدونستم که اونجا کلي هم کار داشتم . اون وخت شما الان ميگيد اينو :( : دي
*سحربانو*
تسنيم برام اوايل ارديبهشت بليط بگير.جا رزرو کن ميام:دي
تسنيم بانو
:| چ کاريه! ميرم يه کيلو چاقاله ميگيرم ميخورم ديگه:/
*سحربانو*
بد:ا
*سحربانو*
شما الان ميگيد اينو: دي
*مهاجر*
بزاريد بپاي جووني و خامي بنده :)