پيام

مهاجر
90/8/15

+ ___سي و دو حرف ..كم حرفي نيست...........اما نميدانم چرا .........هرگاه كه بنام تو مي رسم ............يكباره حرفهايم تمام مي شوند ......:(((

♥ ح. بالايي 90/9/3

مي گويند روزي مي آيي ... چشمانم به جاده ي انتظار خشک شد ... آن روز کي تجلي پيدا خواهد کرد؟؟

امروز بعد از مدت ها ساعت 6 صبح اومدم ببينم صبح پيام رسان چه شکليه... پيام شما رو که ديدم کلي خوشحال شدم... چون اولين پيام بود و بعد مدت ها گذاشته بودينش :))))))

مممنون ..خواهرم خانم پروانگي ...صبحتون بخير ... منم از ديدن كامنتتون بسي خوشحال شدم :))) در اين روز شريف و در آن سرزمين خورشيد مارو هم دعا كنيد ......

سلام بر مهاجر گرامي .. رسم هجر نه اين است که از خاطر نيز پاک کني رد مريدت را .. بازهم سپاس که تشريف آوردي ..

چشم حتما :) شما هم برام دعا کنيد

سلام بر بهترين بهترينها ... مراد مايي با مرام ..... انشاالله توفيقي باشه بيشتر مزاحم دوستان هستم ....

ممنون آجي خانم ..:))

آخه آقا که حرف نداره

والا!

آره آقا حرف نداره :((( .....

محمد جان حقيقتا عرض ميکنم .. تو صداي شما يه حس آرامشي هست که وقتي باهاتون صحبت ميکنم هرچقدر هم پر از هياهو باشم تا مدتها آرامش صداتون بهم منتقل ميشه .. اي کاش سعادت داشتم بيشتر استفاده ميبردم ..

سلام ميراجان عزيز .... منم بي تعارف عرض ميكنم اين صدا و صاحب آن فقط آموخته است آينه باشد.همين........امر نما .......... بزرگواري و با مرام..........لحظه لحظه هايت پر از آرامشي آسماني باد ........

قطره اي از درياي وجودت برايم اقيانوسي است بيکران ..

:))))

ممنون ..لطف داريد ...چون هميشه ...:))

اون خنده ها خنده هاي خوشحاليه ...يعني خيــــــــلي مــــمـنون ......