پيام
+
=همه از ساعتهاي آخر روز ميگن و دمدماي افطار .. اما نميدونم چرا امسال ، اين ساعتهاي آخر شب است كه سنگيني ميكند .. نميدانم چرا ، يكسال برايم طول ميكشه .. تا صداي تلويزيون در بياد : اذان صبح به افق .... انگار اين سينه ام را در هاون گذاشته اند. بعد آنقدر فشرده و فشرده ميشود كه در دستهاي كوچك كودكي هم جاي ميگيرد .........

من.تو.خدا
90/5/15
*مهاجر*
اللهم - - اني - اسئلك ببهائك - - بابهاه ... ميشنوم و نميشنوم ....دعايي در سينه ام زمزمه ميشود كه هرچه گوش ميكنم ...نميدانم دعاي چندم و از كدام صحيفه است ... ولي بدجوري با دل و چشمم ور مي رود ... هنوز چيزي نخورده ام .اما لقمه اي در گلويم است . . كه هرچه ميكنم ، فرو نميرود .... اللهم -- - اني-- - اسئلك ..........
*قاصدك*
سلام وقت بخير
*قاصدك*
عباداتتون مورد قبول حق باشه انشالله
*مهاجر*
سلام خانم دختر شرقي اختيار داريد من و مثل من هم همه محتاج دعاي شما و چون شما هستيم ...التماس دعا ..
*مهاجر*
سلام خانم قاصدك . وقتتون بخير . طاعات شماهم قبول باشه انشاالله .در كنار حرم نور هشتم سلطان ايران بنده رو هم دعا كنيد ...
*مهاجر*
نه اخوي اينطورا نيست .....ملتمس دعام از شما ...
سكوت خيس
التماس دعا
*مهاجر*
ملتمس دعام ..