وبلاگ :
مهاجر
يادداشت :
آنچه را که تو آن روز نگفتي ....
نظرات :
1
خصوصي ،
10
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
راشد خدايي
ياد يه شعري از رسول پيره افتادم که يه جاييش ميگفت:
تنها بيمارستاني است که تخت هايش روزبه روز کم مي شود
و بايد هر روز بپرسي "بغل دستي ام کجاست؟"
اکسيژن
مولکول هاي سبُک سر اکسيژن
همه جا اکسيژن دارد
با اين وجود
خانم پرستار معتقد است جنگ براي سلامتي ضرر دارد!
.
.
قلمتون پايدار
التماس دعا
پاسخ
السلام و عليك بر آقاي راشدعزيزتر از جان....يا بقول عمراني مرحوم ..(آنروز) همه براي ديدن پرستار جوان مي آيند....تداعي زيبايي داشتيد و استفاده كردم ..بسي ممنون از حضور سرشارت عزيز ..دعاگوم و ملتمس دعا..